آخرین پست سال 1393
این عکس همین الان کرفتم...الان خوابی و من دارم واست مینویسم..پسر عزیزم سلام.پسر عزیزتر از جانم...عشقم..قلبم..روحم.ساعتهای پایانی ساله و خیلی خوشحالم که باهمیم و تو فرشته ی کوچولو کنارمایی... خدایا هزاران هزاران مرتبه شکرت...خدایا شکرت را چگونه بجای آورم. پسرم اولا ببخش که کم لطف شدم و پست نمیزارم برات .عکسهای 9 ماهگی و جشن دندونیت مونده.. انشالله جبران میکنم..پسرم پارسال این موقع شما تو دلم بودی و چون احتمال زایمان زودرس داشتم خیلی نگران و ناراحت بودم.خونه ی مامان سارا بودم.واقعا دعامیکردم که زود زمان بگذره تا هم تو نیمه ی دوم نشی و هم زود بزرگ شی...اما زمان نمیگذشت..وای بعدا مفصل مینویس...
نویسنده :
مامان مرضیه
23:26