علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

آنچه گذشت...از ازدواج مامان و بابا تا لحظه ای که اومدنت رو از خدا خواستیم..

1392/9/27 13:40
نویسنده : مامان مرضیه
217 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

 

مامان مرضیه و بابا حسن هردو متولد سال ١٣٦٨ هستند و از بچگی با هم بزرگ شدند...هم بازی دوران کودکی بودیم تا وقتی که از ده سالگی از هم جدا شدیم و بعد از ١٢ سال دوری به طور اتفاقی تو شهریور ١٣٩٠ همدیگر رو یافتیم و نگو بابا حسن یک دل نه صد دل عاشق مامان مرضیه میشه kussen04.gifو زودی میاد خواستگاری و شرطم میزاره که نباید نامزد بمونیم واسه همین با عجله تو ٧ آبان ماه سال ١٣٩٠ که مصادف بود با سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه با هم  ازدواج میکنن ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

و

 

 

 فرداش هم میرن ماه عسل خدمت آقا امام رضاع  

niniweblog.com

ما اول زندگیمونو تو طبقه ی پایین خونه ی پدربزرگت شروع کردیم ..تو فقط یه عمو کوچولو داری که همش ١١ سال ازت بزرگ خواهد بود و ٣ تا خاله داری و یک دایی کوچولو که همش ١٣سال ازت بزرگ خواهد بود..خوب الان دوسال و چند ماه از شروع زندگیمون میگذره ..من و بابا حسن خیلی سختی و عذاب کشیدیم تا به این مرحله از زندگیمون برسیم..清新凉快的小番茄表情من چون دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیمی هستم هنوز بچه نمیخواستم و باباتم تازه درسش تموم شده بود و مغازه راه انداخته بودیم..تا اینکه با دانشگاه به سفر حج مشرف شدیم..من و بابات سال ١٣٩٢/١/١٤ رفتیم حج و اونجا اونقدر غرق معنویات شدیم که دلمون هوای تو فرشته کوچولو رو کرد..niniweblog.com.و بعد از برگشتنمون قرار شد که من ترم دوم ارشدمم تموم کنم و بعدش ماه رمضونم بگذره و بعد تو شهریور ماه اقدام به اومدنت بکنیم که قبل از اقدام هردوتامون آزمایش سلامت دادیم  که سالم بودیم و بعد از اوایل شهریور ماه ١٣٩٢ اقدام کردیم که خدارو شکر همون شهریور ماهم خدا تورو به ما هدیه داد

niniweblog.comخدایا صدهزارمرتبه شکرت

niniweblog.com

 

اینم یه عکس از بچگی مامان مرضیه و بابا حسن...که سمت راستی که زرد پوشیده منم و سمت چپی که پیراهن سبز با شلوار سفید پوشیده باباته...میبینی چقدر عاشقانه به هم نگاه میکنیم

 

کوچولو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)