یک ماهه شد پسرم
سلام به علی جوووووونم و تمام دوستای عزیزم..امروز یک ماهه شدی....آخ که باورم نمی شه. انگار همین دیروز بود که واسه اومدنت لحظه شماری می کردم. ماشالله حالا یک ماهه شدی...خدا رو هزار مرتبه شکر....
ماهگیت مبارک پسرم..
امروز من و تو گل پسری سوار ماشینمون شدیم و رفتیم دوتایی کیک خریدیم.شما تو صندلی ماشینت بودی و من آروم رانندگی میکردم.خیلی خوب همکاری کردی گلم...بعدا اومدیم خونه و به مامان سارا و خاله زهرا و فاطمه زنگ زدم اونا هم اومدن.واسه ناهار که ساندویج خریده بودم و کنار هم یک ماهگیتو جشن گرفتیم خیلی خوش گذشت گلم..شمعت رو صفر گذاشتم چون صفر ساله هستی اما روی کیکت نوشته بود یک ماهگی مبارک
تازگی ها کمی لج باز شدی و دوست داری من راه برم و تو شیر بخوری..آخ از کمر درد میمیرم.راستی مدت زمان مکیدنت زیاد شده و تند تند پی پی میکنی و پوشکتو خراب میکنی.عاشق حموم و آب تنی هستی...شبها تا صبح بغلمی..فقط نگاهنت میکنم و ازت سیر نمیشم..غرق بوسه ات میکنمماه منی..الهی قربونت بشم.هر روز دوتایی میریم با ماشین بیرون .عاشق بیرون و ماشین سواری هستی..بلدی ناز کنی .مثلا الکی میگی آووو تا من فکر کنم گریه میکنی و زود بیام بغلت کنم..این روزها چشم تو چشم من و بابایی نگاه میکنی..بابایی عاشق بغل کردن و حمام بردنت و لباس پوشوندنته اما خوب بلد نیست و میترسه ..
بابایی خیلی این روزها زحمت ما رو میکشه دستش درد نکنه...عاشقتم شوهر گلم
چند روز پیش بردیمت دکتر کاظم سخا که گفت همه چی خوبه..خدا رو شکر و وزنت 4/200 و قدت 53شده ...امروزم صبح بردمت درمانگاه ثبت نامت کردم..آخ قربون پسرم..خیلی شیرینی.این شیرینیت و پاره ی وجودم بودنت بهم قدرت میده تا با خستگی و بیخوابی بجنگم ..بووووووووش نفسم
چند تا عکس از خنده و گریه و اخم هات میزارم البته تو ادامه ی مطلب