علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

هفت ماهگی

1393/10/7 19:30
نویسنده : مامان مرضیه
639 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.و صد تا سلام.با چند روز تاخیر بخاطر اینکه اونقدر پسرم شلوغی میکنی که نگووو و مجال سر خاروندن ندارم...هفت ناهگی ات مبارک...بالاخره وارد ماه هشتم شدیم.یک دی شما وارد هشت ماه شدی...یکم دی مصادف با شب یلدا و وفات پیامبر بررگ اسلام بود واسه همین ما یلدا نگرفتیم و منتظر شدیم ماه صفر تموم شد و یکم ربیع الاول که روز سه شنبه گرفتیم...خودم کلی چیز درست کردم البته شما نمیزاشتی و بعد مامان سارا جون اینا هم اومدن خونه ی ما و واست یلدا و هفت ماهگی و کریسمس گرفتیم.نتونستم کاملا سنگ تموم بزارم آخه نمیزاشتی...اما بدم نبود خوب بود...اینم عکسهاشحالا بگم از کارات که خیلی شلوغ شدی..با روروک کل خونه رو میگردی .فعلا خبری از سینه خیز یا غلت زدن نیست.اما خیلی باهوشی کل انرژی ات را صرف هوشت میکنی...یک سرماخوردگی جزیی شما و من و بابایی داشتیم که برطرف شد..28 آذر جمعه بابایی با دوستش محمد رفته بودن بانه...از اونجا واست یه تیوپ و چراغ خواب شلمن و سگ دریایی خریده..دستش درد نکنه...روز اربعین و 29 و 30 صفر مامان سارا روضه داشت که قبول باشه....هر روز بیشتر شیرین تر میشی...اشتهات همچنان کمه....چند روزه بهت زرده ی تخم مرغ میدم انشالله که خوشت اومده باشه...خیلی نازی...خیلی شیرینی...عشق منی....دنیامی...تنها کس منی..مونس تنهاییهام...چراغ خونمون....وجووودمی..عاشقتم پسرم....تازگی ها بعضی کلمات منو تکرار میکنی و هر کاری من یا بابایی میکنیم تکرار و تقلید میکنی...فدات بشم.شبها با چراغ خواب شلمنت بازی میکنی و کمی صورته منو بغل میکنی و بعد میخوابی...عاشقتم...خیلی زورگو شدی...فداتم...خیلی کنجکاوی و هر کاری من میکنم زودی تقلید میکنی..هر چیزی دستم میگیرم اونو میخوای همش میخوای با لیوان و قاشق من غذا بخوری...ای فدای تو بشم...عاشقتم...این هفته  اکثرا بیرون غذا خوردیم و البته واسه شما غذای خونگی میدم.عاشقتم....با خاله اکرم و دایی حسن مهدی بدجور اخت شدی...عاشق بابایی هستی..بدجور وابسته اش شدی...با دیدنش بال در میاری..خوب فدات بشم بوووووش

..خوب فدات بشم بوووووش

 

 

عکسهات تو ادامه ی مطلب

 

 

پسندها (3)

نظرات (9)

رضوان
8 دی 93 0:19
چه کیک هندونه ای قشنگی....چه پسمل طلایی ناز و شیطونی...ماشا... بهش
مامان الیار
8 دی 93 9:38
عزیزم شب یلداتون مبارک.چه خوشگل شدی هندونه ی شیرین خاله. قربونت برم
ترنم
8 دی 93 10:59
7 ماهگی گل پسری مبارک مرضیه جون جریان این عکس گربه چی بود؟ بعدش هم فکر کنم مطلبو چند بار کپی پیست کردی
ترنم
8 دی 93 11:29
سلام عزیزم داشتم عکسارو آپلود میکردم الان میتونی ببینی ولی فقط تونستم یه عکس از غلط زدنش بگیرم و بیشتر فیلم گرفتم علی جون هم غلط میزنه نگران نباش من میگم کی بشه امیر مهدی رو مثل علی برازم تو روروئک باهاش اینور اونور بره هر کدوم بچه ها یه کار رو جلو میندازن یکی رو عقب
مامان نوشين و بابا علي
8 دی 93 13:26
ماشالله چه کوچولوی نازی . خدا حفظش کنه . به سایت ما سربزنید اگر مایل هستید تو لیست هم اد کنیم همدیگرو
مامان نی نی
8 دی 93 14:08
عزیزمممممممممممممم مامانش یه بوس ابدار و یه چلوندن لطفا
م.م
8 دی 93 17:30
یلداتون پساپس مبارک چه شب یلدا و عکسای خوشگلی.7 ماهگیتم مبارک علی جونیییی
♥ مامان مهیلا ♥
9 دی 93 18:24
اولین چلت مبارک علی جووون راستی چرا ما رو به روضتون نگفتین؟ از طرف من علی رو ببوس
ایلیـــا جون
27 دی 93 18:29
ای جان چه بزرگ شده این علی جونمون ، همش 2 ماه نبودما ببین چه گوگولی شده عزیزم