علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

خریدن سیسمونی گل پسرم

1393/1/9 22:11
نویسنده : مامان مرضیه
499 بازدید
اشتراک گذاری

قلبسلام.سلام صد تا سلام به پسر گلم..قند عسلم.قلبنور چشمم

هستی ام...وجودم..

از عمق وجودم و با صدای بلند داد میزنم علی پسرم عاشقتم..بی تو یعنی مرگ..بی تو اصلا وجود نداره...تو هدیه ی خدایی به ما و خدا تا من و پدرت هستیم هدیه اش رو پس نمیگیره.خدا خیلی مهربونه.پسرم سالها بعد که بزرگ شدی و معنی این مطالبو فهمیدی اونموقع هست که میفهمی من و بابایی چقدر واسه اومدنت لحظه شماری می کنیم و چقدر دوستت داریم و واست زحمت میکشیم.انشاالله وقتی پدر شدی اونوقت میفهمی بابات چه حسی بهت داره و از همسر گلتم میپرسی که مادر شدن چه لذت و سختی هایی داره..بیجا نیست که میگن بهشت زیر پای مادران است...

 

 

پسرم خیلی حرفها هست که میخوام بهت بزنم..علی جوووووونم نمیدونی الان که تو هفته ی 33 هستی ومن هنوز ویارم تموم نشده.شبها تا صبح نمیتونم بخوابم آخه هم کمر درد دارم و هم شکمم کشیده میشه و تو هم اونقدر ماشالله تکون میخوری   

Happy Smileys

که نمیشه بخوابم.درضمن دکتر هم که گفته فقط به سمت چپ بخوابم پهلوم خشک شده.هر روزم که آمپول میزنم پاهام از شدت درد نمیزاره بخوابم و سوزش معده واقعا وحشتناکه و کلی سختی های دیگه هست که فقط و فقط بخاطر وجود تو پسر نازم واسم لذت بخش میشه.تو رو که سالم و سلامت تو آغوش بگیرم و بچه ی خداپسندی باشی واسم بسه... پسرم بخاطر کم شدن آب آمنیوتیکت من خیلی عذاب کشیدم و گریه کردم.خیلی پول خرج کردیم.البته همش فدای یک تار موت اما من و بابایی اندازه ی ده تا بچه واست چه از لحاظ مادی و معنوی هزینه کردیم.خیلی روزهای سختی داریم.از یک طرف اینجا به مامان سارا و بابا حسین زحمت میدیم و از طرفی اگه برم خونمون میترسم ناراحتی پیش بیاد. امروز صبح رفتم سونوگرافیشکلک های محدثه

 دکتر ساعدی تو خیابان ولیعصر که واقعا عالی بود..از لحاظ کیفیت و دقت واقعا تکه..آقای دکتر خوب سونو کرد و صورت ماهتتو بهمون نشون داد.آخ که چه خوشگل بودی.babywalker

.لپ هات تپل بود و لبهای نازتو باز و بسته میکردی و بعد لبهاتو غنچه میکردی..دل من و بابایی واست ضعف کرد.تو چرا اینقدر با نمک بودی آخه؟؟ cute smiley, anim smiley, cute smiley, smile smiley, girl smiley

حالا عکسهای سونوگرافی ات را واست میزارم.باید بگم از وقتی دیدمت دیگه بیشتر مشتاق دیدنت شدم.پسرم 蜡笔小新0061راستی دکتر گفت آبتم زیاد شده و برگشته حالت نرمال...83خدارو هزاران مرتبه شکر. ... پسرم راستی امروز 9 فروردین هستش و من رفتم سونوگرافی و بعد از برگشتن رفتیم با مامان جون واست لحاف و تشک از جنس پشم گوسفند و براشون پارچه خریدیم که بعدا که کامل شد عکسشو میزارم.و بدون چهارشنبه 6 فروردین هم با مامان سارا و بابا حسن

Happy Smileys

رفتیم کلی وسایل خریدیم و پنجشنبه هم ست کالسکه ات را از خیابان شریعتی از فروشگاه توپولی خریدیم و جمعه هم رفتیم ست لوازم بهداشتی و

حمامتو از نصف راه خریدیم و امروز عصر هم رفتیم با بابابزرگت و مامان سارا تخت و کمد و بوفه ات رو سفارش دادیم..از فروشگاه شهر خواب تو ابوریحان.. عزیزم وسایلت هم مثل خودت تک هستند واقعا چشم بازار رو در آوردم...خیلی ها از حسودی خواهند ترکید وقتی وسایل تو رو ببینن..باید همه بدونن پسر من یکی یدونه است و وسایلشم باید خاص باشه.. پسرم علی آقا ...عجب قیافه ی نازی داشتی.آخه کی اردیبهشت میشه تا من تورو تو آغوشم بگیرم ...

راستی حالا که جواب سونوگرافی خوب شده انشالله بعد از چند روز دیگه میرم خونه ی خودم و دیگه زحمتو کم میکنم به خونواده ام. . امیدوارم لیاقت جبران داشته باشیم..مامان سارا و بابا حسین ازتون ممنونیم..خدا سایه شما را مستدام و با عزت کنه.خدا سالم و عاقبت بخیرتون کنه.. انشالله بعد از اینکه رفتم خونمون وسایلتو میچینم و عکساشو واست میزارم... بووووووووش نفسم...عزیزم خیلی دل تنگتم..پسر کوچولوی من نمیدونی چه حسی دارم وقتی تو شکمم حرکت میکنی.وقتی بهم لگد میزنی انگار کل دنیا رو بهم میدن.درسته عجله دارم زمان زود بگذره و تو گل پسر بیای پیشم اما اونموقع هم دلم واسه این روزها که تو وجودمی و از صبح تا شب پیشمی تنگ میشه.مامان قربونت بشه..نمیدونی چه آرزوها واست دارم.چه دعاها واست میکنم...نفسم به نفست بسته است...وقتی بیای از صبح تا شب میبوسمت و دورت میگردم ..راستی امسال اولین سالیه که من با این جنب و جوشیم عید رو موندم خونه حتی عید دیدنی هم نرفتم..گریهمن و تنهایی و خدا و تو ...خدا تنها مونس لحظات تنهاییم هست و تو هم که با وول خوردنات دلمو میبری .راستی من و باباییvalentine23 smiley, static smiley, valentine smiley, happy smiley, smiley هم خیلی چیزها میخواییم واست بخریم.مثلا پرده و لوستر و چراغ خواب و خیلی چیزای دیگه..آخ فدای اون لبای نازت..اردک کوچولوووووومی.Kiss smiley, Smiley, smiley, expression smiley, of smiley, love smiley, with smiley, kissing smiley

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ترنم
10 فروردین 93 8:18
سلام وسایلای گل پسرت مبارک عکسهای سونوشو بزار ما هم دوست داریم ببینیمش ایشالله 33 سالگی پسرتو بهش تبریک بگی چیزی نمونده این یک ماه هم تحمل کنی تمومه قدر این لحظه ها رو بدون خیلی قشنگن
مامان عرفان
10 فروردین 93 21:01
سلام عزیزم. خیلی خوشحالم . به امیدخدا پسرامون دارن میان ها. عرفان امروز توی سونو 2300 نشون داد. علی چطوره؟
نفیسه
11 فروردین 93 11:33
سلام به سلامتی خیلی خوشحال شدم از وسایل های علی جون عکس بزار تا ما هم لذت ببریم