علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

روزهای پر مشغله

1393/1/28 16:38
نویسنده : مامان مرضیه
476 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم سلام...ناز مامان..عشق ♥♥مامان و بابا خوبی گلم؟؟

الان ٤ روزه که جای پاهای نازت افتاده تو شکمم...

چند تا خط قرمز که خیلی هم درد میکنن و بدجور عذاب میدن..اما علی کوچولو جوووووونم مامان فدای رد پاهات بشه..خدا نصیب هر کسی که آرزوشو داره بکنه..من دورت بگردم که همه چیزت واست لذت بخشه و خدا رو شاکرم که بهم لیاقت مادر شدن رو داده.♥♥♥

 

پسرم روز سه شنبه ساعت 8عصر بالاخره بعد از کلی انتظار تخت و کمدت رو آوردن..وای که چقدر نازن..منم با این وضعم شروع کردم به چیدن که تا ساعت 12شب طول کشید.البته کلی نواقص داره که بعد از کامل شدن عکسهای اتاقتو واست میزارم نفسم..

جوجه اردک من ♣♧ قند عسلم☆★ بی صبرانه منتظرم تا این چند هفته هم بگذره و تو گل پسر رو بغل کنم.

.

پسرم روز دوشنبه 25 فروردین آخرین جلسه ی کلاسهای زایمان فیزیولوژیک رو رفتم.آخرین جلسه آموزش شیردهی بود و کلی با مربیمون خانم فیروزان و با دوستام مخصوصاً بهناز حرف زدیم..برا همشون آرزوی موفقیت دارم. 

دیدوزم که روز چهارشنبه بود. و مامان سارا و خاله زهرا از صبح اومده بودن خونمون تا کمی به من کمک کنن و دستشون درد نکنه کلی زحمت کشیدن و واسه ناهار من و بابایی رفتیم کبابی علی بابا تو جهارراه شریعتی    شکلکهای جالب آروین

و بعدشم وقت دکتر داشتم که رفتیم و خانم دکتر کنترلم کرد و واسه 6فروردین نوشت سونوگرافی که البته گفت آخرین سونوگرافی ات هست.و واسه 17فروردین دوباره گفت بیا کنترل و گفت زمان زایمان طبیعی ات نهایتا تا آخر اردیبهشت هستش..

بعد از دکتر رفتیم خونه مامانم و شام بهمون داد و بعد رفتیم زرگری علی آقا تا بابا واسه روز زن واسم کادو بگیره..gift, present iconواسه روز زن یک زنجیر گرفت و واسه اومدن تو هم یه هدیه گرفتیم..وای که چقدر انگشتر خوشگلی بابایی بخاطر مامان شدنم خریده..از الان طاقت نیاوردم و تو خونه انداختم انگشتم اما شب در میارم و میزارم بمونه تا وقتی تو بدنیا بیای بندازم.

پسرم راستی ورودت بهشکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروین هفتگی ات را تبریک میگم..نازم دارم از ذوق و شوق اومدنت حال میکنم...به به دیگه کم مونده..اگه زودتر نیای نهایتاً 4هفته دیگه مونده اما عزیزم لطفا تا پایان 37 هفته بچسب به دلم و نیا ها...لطفا پسرم..

عشقم بوووووووووووش واسه تو ماچماچ.

 

 

 

بوووووووووووووووووووووش

مخصوص واسه شوهر گلم که بهترین شوهر دنیاست..عشقمه، نفسمه، زندگیمه، جووووونمه، روح و روانمه....

حسنم، دیووووووونه ات هستم ....آخ که قربوووونت بشم...balloons, fairy, flowers, hearts, love, smiles icon

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

بابای علی
28 فروردین 93 17:42
سلام پسر گلم ناز بابا شیر مردم خوشگلم من عاشق تو و مامانی هستم قربون چشات بشم من راستی پسر بابا مامان به حرف گوش نمیده و به خاطرت همش تو اطاقت کار میکنه منم گهگاهی وقت کنم کمکش میکنم و از خدا میخوام که مامانتو تاابد واسم نگهداره و تورو واسه هردومون .انشالله سه تایی باهم خوشبخت ترین میشیم قربون چشات بشم من دوست دارم
مامان فندقی
29 فروردین 93 11:09
سلام عزیزم تبریک میگم اتاق گل پسریت داره آماده میشه انشالا به سلامتی بیاد و از وسایل خوشگلش استفاده کنه . روز زن ومادر هم پیشاپیش تبریک میگم .
بهناز
29 فروردین 93 16:28
مرضی جون وبلاگت خیلی خوشگله. ان شاالله پسرت صحیح و سالم میاد تو بغل مامان خوشگلش.
ترنم
30 فروردین 93 9:36
سلام مامانی روزت مبارک کمد و تخت علی جون مبارکش باشه ایشالله با دل خوش ازشون استفاده کنین آخ جون فقط سه هفته دیگه مونده نهایتش 4 یا 5 هفته خوش بحالت من سه ماه دیگه مونده منتظر عکساشیم شیطون بلا
مامان مهیلا
30 فروردین 93 20:27
سلام خانمی وسایلاش مبارکه دیگه چیزی تا بغل کردن نی نی تون ندارین موفق باشین
مامان طاها کوچولو
31 فروردین 93 1:58
سلام عزیزم روزت مبارک خانمیوای به به تبریک میگم ولی زود زود منتظر عکس های خوشگلش هستم.بد جوری منتظر اومدنش هستم.مواظب خودت باش عزیزم دیگه چیزی نمونده.
مامان امیرعلی
1 اردیبهشت 93 2:39
سلام عسل خاله شیطونک باز یه بازی جدید یاد گرفتی و طناب بازی کردی و همه رو نگران خودت کردی تو دل مامانت هر کاری دلت میخواد میکنی هر روز یه کار جدیدبیکار نمیمونی فدات بشم نازنازی خاله مامانت بیچاره خیلی تو عذابه امیدوارم زودی صحیح و سالم بپری بیای بغلمون من هی به مامانت میگم همه اینجور میشن تا زیاد فکر نکنه اما نمیدونی بیچاره مامانت همه سختی هارو داره میکشه انشااله صحیح و سالم بیای بغل مامان بابات تاسختی این روزا رو فراموش کنند بند نافت رو هم از دور گردنت بکش بیرون تا ماهم خیالمون راحت بشه خاله جون نمیدونی چقدر استرس دارم فقط دعات میکنم خیلی نگرانتونم امیدوارم به سلامتی این روزا تموم بشه دوستت دارم خیییییییییییییییییللللیییییییییییییییی زیییییییییییییااااااااااااددددددددددددددد
ترنم
6 اردیبهشت 93 9:20
کی نوبت زایمانته عزیزم؟ عکسای عرفانوو دیدم کلی ذوق زده شدم دوست دارم زودتر عکس بچها های شما رو هم ببینم
ترنم
6 اردیبهشت 93 15:17
عزیزم ایشالله علی کوچولو قوی و سالم و سر حال و تپلی بیاد بغلت