علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

خدایا ممنونم که به من هم لیاقت مادر شدن دادی...

1393/2/14 20:36
نویسنده : مامان مرضیه
1,352 بازدید
اشتراک گذاری

 

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد از میان فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام او در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد بود.کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و شادی کاری ندارم.خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زدتو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها را نمی دانم؟

خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی راکه ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو  یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.کودک با ناراحتی گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟

و خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهای تو را در کنارهم قرار خواهد داد و به تو می آموزد که چگونه دعا کنی .کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسانهای بد هم زندگی می کنند؛ چه کسی از من محافظت خواهد کرد.

خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش هم تمام شود.کودک ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم تو را ببینم غمگین خواهم بود. خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد، اگر چه من همیشه در کنار تو هستم.در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین به گوش می رسید. کودک می دانست که بزودی باید سفر خود را آغاز کند.

پس سوال آخر را به آرامی ازخداوند پرسید: خدایا، اگر باید هم اکنون به دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو. خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمیت ندارد ولی می توانی او را مادر صدا کنی ... 

 

به امید روزی که همه ی کسانی که آرزوشونو دارن مادر بشن و منم پسرمو سالم بغل کنم و فرزند صالح و عاقبت بخیری برامون بشن و لیاقت مادر واقعی بودن و تربیت صحیح کردن را داشته باشیم صلوات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

ایلیا جون
15 اردیبهشت 93 3:00
سلام عزیزم ممنون از محبتت ، ایشالله نی نی شما هم هر چه زودتر سالم و سلامت میاد توی بغلتون
مامان خانمی
15 اردیبهشت 93 7:23
الهی آمین من مطمئنم که علی جون یکی از بهترین مادرای روی زمین رو داره
ترنم
15 اردیبهشت 93 10:43
آمین ایشالله علی جون رو خوشگل و تپل و سالم بغل کنی فرشته مهربون الهم صل علی محمد و آل محمد
مامان محمدمهدی
15 اردیبهشت 93 16:58
سلام مبارک باشه مادرشدنت انشاالله فرشته ات رو سالم بغل بگیری من میتونم تو تزیین سیسمونین کمکت کنم با کمترین قیمت چیزی که تو هیچ مغازه ای پیدا نمی کنی یه سری نمونه کارهام تو وبلاگم هست ولی فقط به اونها بسنده نکن هرمدلی که بخوای میتونم برات درست کنم http://feltcollection.blogfa.com/
مامان عرفان
16 اردیبهشت 93 9:32
سلام عزيزم. انشالله عزيز خاله و دوست عرفانم بزودي و در سلامت كامل بدنيا ميادو عزيزم مواظب خودت و علي جون باش و ما رو در جريان بدنيا اومدنش بزار. يادت نره به محض بدنيا اومدن كپسول شيرافزا بخوري هم گياهي هست و هم بي ضرر و واقعا شير رو زياد مي كنه . دكتر بهم داده.
مامان نی نی کوچولو
16 اردیبهشت 93 10:24
آمین.عزیزم اشکمو در آوردیمن خدا را بارها و بارها شکر می کنم که لیاقت مادر شدن را بهم داد.من مطمئنم که شما بهترین مادر برای فرزندتون میشین.انشاالله سالم و سلامت پسر گلتون میاد تو بغلتون.
نیلوفر جون
16 اردیبهشت 93 12:26
عزیزم ایشا.. به سلامتی فرشته کچلوتو زمینی میکنی در اغوشت میگری
نفیسه
17 اردیبهشت 93 0:17
سلام لذت بردم ایشاا... بزودی برای تو
ترنم
17 اردیبهشت 93 8:56
علی جون اگه سزارین بشه یه هفته دیگه پیشته وای چقدر شیرینه این روزا من از این دور ذوق زده شدم و لحظه شماری مینم اگه هم طبییعی دنیا بیاد انشالله بازم چیزی نمونده منتظرتیم علی جون ولی تو عجله نکن و با حوصله بیا
ترنم
22 اردیبهشت 93 9:07
سلام علی جون چطوره خوبین هردون؟ 2 روز دیگه میشه 40 هفته معلوم شده کی دنیا میاد گل پسرمون؟