علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

دیدار علی و مهیلا

1393/5/19 11:13
نویسنده : مامان مرضیه
351 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.

روز جمعه17 مرداد ماه علی کوچولوی من و مهیلا جوووووونم که دوست وبلاگی هم بودن و همشهریمون هستند با هم دیدار کردند...شوهری ها هم بودند.قرار ساعت 6 تو ایل گلی تبریز ...البته مهیلا جووون کمی دیر رسید چون بالاخره دخترا ناز دارن....ما همو ملاقات کردیم و بعد چون اونجا شلوغ بود رفتیم پارک جنگلی صایب تبریزی که اونجا خوش گذشت و شوهری ها نششتند و فوتبال تراکتور رو دیدند

آخه بابایی علی لب تابش رو آورده بود و آنتن وصل کرده بود.اونجا مهیلا جووون خواب آلو بود و علی هم کمی بی قرار....خوش بحال مهیلا با داشتن چنین مادر و پدر. ..خیلی خوب بودند.بیست بودند . انشالله واسه هم دوستای خوبی باشیم.

دیروز شنبه من با دوستای دوران دبیرستانم واسه ناهار تو لاله پارک قرار داشتم.من و تو گل پسری رفتیم..و بعد از اونجا هم رفتیم تالار واسه عروسی رباب جون..

راستی هفته پیش هم عروسی پسر داییم وحید بود که کلی خوش گذشت. همشون خوشبخت شن..

پسرم تو هم همچنان با اکراه شیر میخوری.راستی پنجشنبه 16مرداد تو رو بردیم دکتر بهزاد عبدالله زاده که دکتر فوق العاده ای بود و با دقت معاینه ات کرد و گفت همه چیزت عالی و سالمی...خدا رو هزاران مرتبه شکر. ..

بووووووووش بوووووووووووش عشقم

پسندها (2)

نظرات (11)

مينا مامان اميرعلي
19 مرداد 93 17:50
خوشحالم كه دوستاي خوبي پيدا كردين... ايشاالله هميشه شاد و سالم باشيد
♥ مامان معصومه ♥
19 مرداد 93 18:47
سلام مرضیه جون بازحمتهای ما ؟ خیلی اذیتتون کردیم ماروشرمنده کردین ولی خیلی خوش گذشت انشالله بازم همدیگه رو ببینیم ازطرف من علی روببوسین راستی شونتون خوب شد؟
رضوان
19 مرداد 93 21:20
وای وای چ دوستای ناناسی...جیگر علی کوچولو و دوست جونش
مامان رهام
20 مرداد 93 1:51
ترنم
20 مرداد 93 8:13
چه خوب که همدیگرو دیدین ایشاله دوستای خوبی باشین علی رو نیگاه چه قیافه ای گرفته جونم مهیلا رو ببین چقدر ناناسه بخوریمش
مامان بهراد
22 مرداد 93 18:45
عزیزم چه دوستای نازی . ماشالا علی جونم چه بزرگ شده ایشالا شیر خوردنش هم بهتر میشه اگه وزن گیریش خوبه اصلا نگران نباش.
سحر
27 مرداد 93 10:26
سلام دوست عزیز، ممنون که به من سر زدید. پسر نازتون رو از طرف من ببوسید.
arezoo
28 مرداد 93 14:12
مبارکه انشاله عروسیشون خوب قسمتو چی دیدی شاید سرگرفت. من از این کارتون خوشم اومد خواستم یه دیدار از وبلاگتون داشته باشم خیلی کار قشنگی کردید مخصوصا همسرای خوبتون که اومدن
مامان شهناز
28 مرداد 93 19:53
سلام چه خوبه که دوستی های وبلاگی بیشتر و عمیق تر میشن. [قلب جای بقیه دوست های وبلاگی رو هم خالی کنین.
نیلوفر
30 مرداد 93 13:47
فروش عروسک های دستبافت و گل های کریستالی و .... با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
مهزاد مامان عرفان
5 شهریور 93 9:52
سلام ماشالله به علی جون و مهیلا جون. عزیزم خیلسی بهم میایین. نکنه خبراییه؟