آخرین پست سال 1393
این عکس همین الان کرفتم...الان خوابی و من دارم واست مینویسم..پسر عزیزم
سلام.پسر عزیزتر از جانم...عشقم..قلبم..روحم.ساعتهای پایانی ساله و خیلی خوشحالم که باهمیم و تو فرشته ی کوچولو کنارمایی...
خدایا هزاران هزاران مرتبه شکرت...خدایا شکرت را چگونه بجای آورم.
پسرم اولا ببخش که کم لطف شدم و پست نمیزارم برات .عکسهای 9 ماهگی و جشن دندونیت مونده..
انشالله جبران میکنم..پسرم پارسال این موقع شما تو دلم بودی و چون احتمال زایمان زودرس داشتم خیلی نگران و ناراحت بودم.خونه ی مامان سارا بودم.واقعا دعامیکردم که زود زمان بگذره تا هم تو نیمه ی دوم نشی و هم زود بزرگ شی...اما زمان نمیگذشت..وای بعدا مفصل مینویسم.اما امسال خیلی خیلی خوشحالم آخه تو فرشته ی کوچولو کنارمونی ..فدات شم..
تازگی ها به ترکی میگی : مامان باخ یعنی مامان نگاه کن و یا میگی بابا باخ..
هر چیزی که دستت میگیری اینو میگی..عاشق باباتی و تا اون پیشت نمیاد نمیخوابی...خیلی زورگو شدی..
وای عاشقتم..الکی گریه و اعتراض وردنت منو کشته..فدای تو بشم..
دیووونه ات هستم.عشق مامان..نفس مامان..کلمه ی بگیر : ja رو به ترکی میگی..جتی که میشه رفت رو میگی ..و از خودت میگی آآآدی...که عاشق اون کلمه ام...فدات شم قربوووونت بشم.نمیدونم چطور احساسمو بیان کنم زندگی ام با تو رنگ و بو گرفته..تو انگیزه ای مهم واسخ زندگیمی...الانم بزور خوابوندمت تا به کارهام برسم...فدات بشم..نفسی...روحی...جونی.....پسرم خیلی خیلی دوستت دارم...عاشق دستهای کوچیکتم...این روزها فقط دوست داری از دستت بگیریم و تو راه بری..وای فدات شم.درسته هنوز سینه خیزم نمیری اما راه رفتنو دوست داری....عاشقتم...بووووس..فعلا برم .بعدا میام کلی حرف دارم...
فقط بگم تو سال جدید برات آرزوی خوشبختی.سلامتی.سعادت..و آرامش و بهترین ها و خیر دنیا و آخرت رو میخوام...
اللهم عجل لولیک الفرج...
اللهم اشفع کل مریض..
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه و قنا عذاب النار..
پیشاپیش عیدت مبارک.....